پرت و پلاهای واقعی !!!!!!!!!!!؟

مطالب ترکیبی از داستان و وقایع احساسی ، فرهنگی ، تاریخی با مضمون حال و روز

پرت و پلاهای واقعی !!!!!!!!!!!؟

مطالب ترکیبی از داستان و وقایع احساسی ، فرهنگی ، تاریخی با مضمون حال و روز

کلی موضوع متنوع از هر سمت و سویی ...این روزها بهانه نوشتن زیاد است و حس آن زیاد تر. ازکسانی که از من متنفرند سپاس،دنبال یک عکس می گردم که شبیه تو باشد مردها
را با سبیل هایشان ،چند تا دست باید بشن قطع تا این چرخ بچرخه واسه...، اصلا بهشان اعتقاد نداری و فقط ادایشان را جلوی یکدیگر ...

آخرین نظرات

۱۹ مطلب با موضوع «حدیث وار» ثبت شده است

هر وقت به لنز دوربین خیره میشوی،یادت نرود لبخند بزنی.سالها بعد که میان خستگی های روزمره ات یک روز عصر خودت را به یک استکان چای خوش عطر دعوت کردی و شروع کردی به ورق زدن عکس ها،به خاطرت نمی آید لبخندت واقعی بود یا صرفا خواسته بودی عکس بهترشود. همین لبخند بلاتکلیف شاید بتواند چایی آن روز عصرت را بدون قند شیرین کند و به خودت بگویی بفرمایید چایی قند پهلو با لبخند!
گاهی اوقات خودت را مثل یک کتاب ورق  بزن...انتهای بعضی فکرهایت نقطه بگذار که بدانی باید همانجا تمامشان کنی...بین بعضی حرفهایت "کاما" بگذارکه بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی....پس از بعضی رفتارهایت هم "علامت تعجب" بگذار تا فرصت ویرایش هست.خودت را هرشب ورق بزن، بعضی عقایدت راحذف کن، اما بعضی ها را پررنگ تر.
خندیدن یک نیایش است. اگر بتوانی بخندی، آموخته ای که چگونه نیایش کنی. جدی نباش. عبوس هرگز نمیتواند متفکر باشد. کسی که میتواند بخندد،
خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمود: من شش چیز را در شش جا قرار دادم و مردم در جای دیگر طلب می کنند: من آسایش را در بهشت قرار دادم و مردم در دنیا می جویند علم را در گرسنگی گذارده ام ، در سیری می طلبند عزت را در بیداری شب نهاده ام ، در دربار پادشاهان جستجو می کنند رفعت را در فروتنی گذاشته ام ، در تکبر می خواهند مستجاب شدن دعا را در غذای حلال مقرر کرده ام ، در سروصدا می جویند بی نیازی را در قناعت قرار داده ام ، در زیادی مال طلب می کنند، که هیچگاه نخواهند یافت .
وقتی پزشکان میگویند شیر بخورید میگوییم چشم. وقتی هم میگویند شیر نخورید میگوییم چشم. وقتی نصاب لباسشویی میگوید بیش از این مقدار لباس نریزد توی ماشین میگوییم چشم. وقتی کارخانه اتومبیل سازی مینویسد در مدت آب بندی خودرو از فلان سرعت به بالا نرانید میگوییم چشم. وقتی خدا میگوید نماز بخوان، میپرسیم چرا؟ وقتی میگوید: روزه بگیر، میپرسیم چرا؟ واقعا چرا؟؟؟ ای انسان یادت باشد ... اگر وارد دوزخ شدی از"" تلخی ""عذاب به خدا شکایت نکن این همان ""شیرینی ""گناهی است که در دنیا از آن لذت می بردی ...
قهرمان واقعی کسی است که انسانیت را بی هیچ چشمداشتی هدیه می دهد ... اگر می خواهی عطر شادمانی در آغوش بگیری ، مهربانیت را جاری کن ...
1- از کسی بدت نیاید گرچه در حق تو بدی کرده باشد، واگر بتوانی او را ببخش و بدیش را با خوبی پاسح بده؛ 2- نگران نباش هر چند که ناراحتی هایت به اوج رسیده باشد؛ تو دربرابر چشم خیرخواه ترین کسانی : خدا ؛ 3- ساده زیست باش ، هرچند به مقامات بالا رسیده باشی؛ مقام طعمه نیست، فرصت خدمت و ذخیره عمل صالح برای آخرت و زندگی ابدی است؛ 4- منتظر خیر باش ، هرقدر هم  بلاها فراوان شود؛ البلاء للولاء ، اگر با تو نبود هیچ میلی به تو بلا نمی داد تا یادش نکنی؛ بلا و ابتلا مایه رشد وقوی شدن انسانهاست؛ 5- دست به خیر داشته باش حتی اگر خود در تنگنا باشی؛ وقتی شادیهایت را با دیگران تقسیم می کنی بهتر از آن بسویت برمی گردد، ثروت واقعی "قناعت" است که "حیات طیبه " است، برخیها دارایند ولی چشم تنگ هستند که بدترین بیماریهاست؛ 6- اگرچه دلت پر خون باشد باز هم لبخند بزن؛ با لبخند به همه عالم پیام مثبت می دهی و برایت از همه جا انرژیهای مثبت جمع می شود؛ دلخوش می شوی؛ 7- برادر مسلمانت را از دعای خیرت محروم نکن بخصوص اگر غایب باشد.این وظیفه انسانی الهی تو را درشبکه گسترده دعاهای خوبان از انسانها و فرشتگان وارد می کند و بیش از همه به خودت سود می رسد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «رسول خــــــدا (صلوات الله علیه) با مــردی قـــرار گذاشت که در کنـــار صخره معینی در انتظار او بماند، تا او بر گردد. حـرارت شدید آفتاب باعث رنـج پیامبر صلوات الله علیه در کنار آن صخره شده بود، یاران پیامبر به او گفتند: چه اتفاقی می‌افتد؛ اگر به سایه بروی و آنجا منتظرش بمانی؟ پیامبر خدا فرمود: میــعادگاه ما در همین نقطه است، من اینجا منتظر خواهم ماند و اگر نیامد، خلف وعده از او سرزده است» /سنن النبی، ص105