پرت و پلاهای واقعی !!!!!!!!!!!؟

مطالب ترکیبی از داستان و وقایع احساسی ، فرهنگی ، تاریخی با مضمون حال و روز

پرت و پلاهای واقعی !!!!!!!!!!!؟

مطالب ترکیبی از داستان و وقایع احساسی ، فرهنگی ، تاریخی با مضمون حال و روز

کلی موضوع متنوع از هر سمت و سویی ...این روزها بهانه نوشتن زیاد است و حس آن زیاد تر. ازکسانی که از من متنفرند سپاس،دنبال یک عکس می گردم که شبیه تو باشد مردها
را با سبیل هایشان ،چند تا دست باید بشن قطع تا این چرخ بچرخه واسه...، اصلا بهشان اعتقاد نداری و فقط ادایشان را جلوی یکدیگر ...

آخرین نظرات

۲۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

مارا از کودکی به جدایی ها عادت دادن....همان جایی که روی تخته سیاه اینگونه نوشتند
هر"پرهیزکاری" گذشته ای دارد!!!!!..... و هر"گناه کاری"آینده ای!!!!!..... پس قضاوت نکن.........!!!میدانم اگر:قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم... دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد.                                                                 تا به من ثابت کند... در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگر یم..."پناه "؛میبرم به "خدا "،از عیبی که؛"امروز "درخود میبینم و؛"دیروز ""دیگران را "به خاطر، "همان عیب"ملامت کرده ام... محتاط باشیم، در "سرزنش "و"قضاوت کردن "دیگران وقتی ؛نه از" دیروزاو"خبر داریم، نه از"فردای خودمان".
ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯿﻢ...ﭼﻪ ﺗﻨﻬﺎ.ﭼﻪ ﺩﺭ ﺟﻤﻊﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ...ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺭﻭﺣﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ...ﺑﯽ ﺻﺪﺍ!!! ﺑﯽ ﻫﯿﺎﻫﻮ !!!ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ :ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﮊﺍﻧﺲ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :ﺭﺳﯿﺪﯾﻦ!!!ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :ﺑﺎﻗﯽ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ؟ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ:ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻮﻕ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﻨﻮﯼ؟؟؟ ﻭﻣﺎﺩﺭ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ:ﺣﻮﺍﺳﺖ ﮐﺠﺎﺍﺍﺍﺳﺖ ؟؟ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﻨﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ...ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ...ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ...ﻭﺗﻠﻮﺯﯾﻮﻥ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪ!ﺍﻫﻨﮓ ﺑﺎﺭ ﺩﻫﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ..ﻫﻮﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ !ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺷﺪ !ﭼﺎﯼ ﺳﺮﺩ ﺷﺪ !ﻏﺬﺍ ﯾﺦ ﮐﺮﺩ !ﺩﺭ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺑﺎﺯ ﻣﺎﻧﺪ...ﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍﻗﻔﻞ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢﻭﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﮐﯽ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ !ﻭﮐﯽ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﯾﻢ ...ﻭ ﮐﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ...ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻧﺨﻨﺪﯾﺪﯾﻢ ..ﻭ ﺩﻝ ﻧﺒﺴﺘﯿﻢ...ﻭ ﭼﻄﻮﺭ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﯾﻢ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺳﻔﯿﺪ ﺷﺪ...!!!!ﻭ ﮐﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻓﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾﻢ ... ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﻤﺎﻡ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﯾﻢ ............
ضربه خوردیم وشکستیم و نگفتیم چرا؟!ما دهان از گله بستیم و نگفتیم چرا؟!جای "بنشین" و "بفرما", "بتمرگی" گفتند..!ما شنیدیم و نشستیم و نگفتیم چرا؟"تو" نگفتیم و "شمایی" نشنیدیم و هنوزساده مثل کف دستیم و نگفتیم چرا؟!دل سپردیم به آن "دال" سر دشمن و دوستدشمن و دوست پرستیم و نگفتیم چرا؟!چه "چراها" که شنیدیم و ندانیم چراما همین بوده و هستیم و نگفتیم چرا؟سیمین بهبهانى
ﮔﺎﻫــــے ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻧﺪﻭﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻧﺘﺎﻥ ﻣﻮﺝﻣﯽزﻧﺪ،ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯿﺪ،ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﻋﻠﺖِ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽِ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﻫﯿﺪ !
سخت ترین کار دنیا:آزاد کردن اسیرانی است که""زنجیرهای خود را می پرستند"...: "در جامعه ای که خرد حاکم نیست" "خردمندی ، دقیقا معادل دردمندی است..."
اگر بر این باوری که سنگ برایت معجزه میکند، معجزه رخ خواهد داد!اگر بر این باوری که آسمان برایت معجزه میکند، معجزه رخ خواهد داد!اما آگاه باشنه سنگ از خود قدرت دارد، نه آسمان!آنچه که نیرو دارد، باور توست! ایمان و یقین راسخ توست!اگر سنگ قدرتی داشت، فکری به حال خود میکرد!بیرون ز تو نیست، آنچه در عالم هستاز خود بطلب هر آنچه خواهی، که توییمعجزه زندگی خودت باش..
مهم نیست اگــر انسان برای کسی که دوستش دارد غرورش را از دست بدهد..امــا فاجعه استاگــر برای حفظ غرور کسی را که دوست دارد از دست بدهد...
برای بعضی ها باید ریشه بود تا امید به زندگی را به آنها بدهیم.برای بعضی ها باید تنه بود تا تکیه گاه آنها باشیم.برای بعضی ها باید شاخ و برگ بود تا عیب های آنها را بپوشانیم.برای بعضی ها باید میوه بود تا طعم زندگی کردن را به آنها بیاموزیم نه زنده ماندن را.
برنده شدن توی بحث با یك آدم باهوش سخته،ولی برنده شدن توی بحث با یه آدم احمق غیر ممكنه
متنفرم از دختری که با کثافت کاریاش باعث میشه همه رو به یه چشم ببینن... از پسری که حتی یه بارم به خواهرش نگفته گلم اما به یکی که نمیشناسه میگه خوبی گلم؟؟؟.. از پسری که همه رو هرزه میدونه و خودشو خدا... از دختری که تن میفروشه متنفرم... از پسری که تا میگی سلام میگه شماره بده... از دختری که تا میگی سلام میگه کارت شارژ خریدی واسم... از پسری که همه خوشیاشو کرده بعد یه دختر افتاب مهتاب ندیده میخواد واس زندگیش... از دختری که تا باباش بهش میگه بالا چشمت ابرویه با بقالی سر کوچه رفیق میشه.. متنفرم از عشق و عاشقی!! از این دلتنگی...از این محکوم شدنا...از این اعتقادایه مزخرف... از اینایی که مخاطب خاصشونو میزنن تو سر اونا که بی کسن...از این کسایی که ادعای ادم بودن میکنن اما ادم نیستن‌‌‌ از پسری که شده دختر...از دختری که همه پسرا رو عابربانک میبینه... از پسری که تنه دخترو با تخت خوابش اشتباه میگیره...
عشق لیاقت میخواهد و عاشق شدن جرات...همیشه در پی کسی باش کهبا تمام کاستی ها و کمی ها و عیب هایت،حاضر باشد به تو عشق بورزدو تو را به همه دنیا نشان بدهدو بگوید که: "این تمام دنیای من است"
مادامى که سیب با چوب باریکش به درخت متصل استهمه عوامل در جهت رشدش در تلاشند,باد باعث طراوتش میشود آب باعث رشدش میشود و آفتاب پختگی و کمال میبخشد اما به محض منقطع شدن از درخت و جدایى از "اصل", آب باعث گندیدگیباد باعث پلاسیدگیو آفتاب باعث پوسیدگی و ازبین رفتن طراوتش میشودمراقب "اصالتمان" باشیم که  انسانی تمان از بین نرود .
هیجانعصبانیت یک هیجان است، هیجان خود به‌ خود رخ نمی‌دهد و هیچکس نمی‌تواند فلان احساس را در شما ایجاد کند.احساسات شما محصول ادراکات شما از وقایع هستند نه محصول رویدادهای بیرونی. به عبارت دیگر، هیجانات پیامد باورهای شما هستند.به عنوان مثال، وقتی معتقدید دنیا جای خطرناکی است، به احتمال زیاد خواهید ترسید. از سوی دیگر، وقتی معتقدید دنیا خطراتی دارد ولی اکثر آدم‌ها خوب هستند، احساس دلگرمی و اطمینان خاطر خواهید کرد.بنابراین فرایند هیجان به شرح زیر است:باور .. هیجان .. عمل
هرکس هر اندازه هم فقیر باشد ، میتواند چیزی ببخشدما می توانیم ببخشیم :اندیشه عشقواژه ای شیرینلبخندی محبت آمیزنغمه ای روح افزادستی یاریگریا هرآنچه ممکن است به قلبی شکسته آرامش دهد .دنیا بیش از پول ، به عشق و همدلی نیاز دارد .
همیشه فکرم مشغول این بود که چرا آدم های جدید برایمان حکم نوبرانه را دارند.حس میکنیم اگر رابطه ی خاص برقرار نکنیم عقب میمانیم.در برابر آدم های جدید مهربانیم، مودبیم، متمدنیم، شوخی میکنیم. اما خانواده یمان ما را یک آدم بد خلقِ نچسب میدانند! همیشه برای تازه ها خودِ بهترمانیم در حالی که کهنه تر ها هوایمان را بیشتر دارند.
وقتی برای دیگران لقمه بزرگ تر از دهانشان باشی،آن ها چاره ای ندارند جز آنکه"خردت کنن"تا برایشان اندازه شوی...پس مراقب معاشرت هایت باش
گرگ ؛عاطفه نداردرحم ندارد ؛فکر ندارد ...ولی !اگر بفهمد " دوستش داری" رام می شودحتی اگر بیرحم ترین گــــــــــرگ باشد ...." آدم " ؛عقل داردشعور داردفکر داردولی !اگر بفهمد " دوستش داری " گــــــــــــرگ می شود ...حتی اگر رام ترین آدم زمین باشد ..._ فرق است میان گرگی که گرگ به دنیا آمد ،و آدمی که گرگ شد
لبخند ماجرای عجیبی دارد، اگر آن را به محبوبی هدیه كنی، احساس آرامش می کند. اگر آن را به دشمنت تقدیم کنی، شرمنده و پشیمان خواهد شد و اگر آن را به شخصی که نمی شناسی هدیه دهی، سخاوت پیشه كرده ای. پس لبخند بزن که لبخند تجلی خدا در توست.
آن روز ها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختناین روز ها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشندآن روزها مال باخته می شدیو این روز ها دلباخته . . .
یک قاشق سبزی پلو می خورد و یکدانه برنج در تنگ ماهی می انداخت . . .حالا دیگر می توانست به دوستانشبگوید که ما هم شب عید ، سبزی پلو رابا ماهی خوردیم !!
هرگز اشتباه نکن…………..!اگر اشتباه کردی تکرار نکناگر تکرار کردی اعتراف نکناگر اعتراف کردی التماس نکناگر التماس کردی دیگه زندگی نکن ...