پرت و پلاهای واقعی !!!!!!!!!!!؟

مطالب ترکیبی از داستان و وقایع احساسی ، فرهنگی ، تاریخی با مضمون حال و روز

پرت و پلاهای واقعی !!!!!!!!!!!؟

مطالب ترکیبی از داستان و وقایع احساسی ، فرهنگی ، تاریخی با مضمون حال و روز

کلی موضوع متنوع از هر سمت و سویی ...این روزها بهانه نوشتن زیاد است و حس آن زیاد تر. ازکسانی که از من متنفرند سپاس،دنبال یک عکس می گردم که شبیه تو باشد مردها
را با سبیل هایشان ،چند تا دست باید بشن قطع تا این چرخ بچرخه واسه...، اصلا بهشان اعتقاد نداری و فقط ادایشان را جلوی یکدیگر ...

آخرین نظرات

۴۰ مطلب با موضوع «حسرت بار» ثبت شده است

بــاران کــه میــبارد یـــکــ نفـــــر،بـا لبــــخنــــدی، نفـــس عــمـــیـــقـــــے میـــکشـــــــد و میــــگویـــــــد:واو چــه بــــوی خــوشـــــے مــے آیـــد و یــــکـــــــ نــــفـــــــر، با چــشــــــمانــــے خیــس تــــر از خیـــابــاں؛کــارتــون هــایــــــش را جمــــع میـــکــــند و مــــیگویـــــد:خدایا: تمـــام زنــــدگــــے ام خــــــــراب شــد...
گرگ ؛عاطفه نداردرحم ندارد ؛فکر ندارد ...ولی !اگر بفهمد " دوستش داری" رام می شودحتی اگر بیرحم ترین گــــــــــرگ باشد ...." آدم " ؛عقل داردشعور داردفکر داردولی !اگر بفهمد " دوستش داری " گــــــــــــرگ می شود ...حتی اگر رام ترین آدم زمین باشد ..._ فرق است میان گرگی که گرگ به دنیا آمد ،و آدمی که گرگ شد
آن روز ها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختناین روز ها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشندآن روزها مال باخته می شدیو این روز ها دلباخته . . .
گاهی شاپرکی را میگیریتا خیلی آرام رهایش کنی!!!شاپرک میان دستانت له میشود...نیت تو کجا سرنوشت او کجا...!
پدر زحمتکش در دمای 50 درجه سخت مشغول کار کردن بودو پسر 26 ساله اش بی توجه غرق در فضاى مجازى این پست را گذاشت :" بسلامتی همه ی پدرا... "مادر از 5 صبح بیدار شده بود و مشغول کار های خانه ولی دخترش ساعت 2 ظهر از خواب بیدار شد و چند ساعت بعد درفضاى مجازى پست گذاشت :" همه ی هستی ام مادر..." در همان لحظه مادر وارد اتاق دختر شد،دختر فریاد زد :" هزار بار بهت گفتم بی اجازه نیا تو اتاقم، نمی فهمی ؟؟؟ "راستی، پست دختر کلی لایک خورد... مرد تابلوی خاتم کاری شده زیبایی را که خریده بود،روی دیوار نصب کرد...همسرش گفت :" حال برادرت را که بیمار است پرسیده ای...؟ "مرد با عصبانیت گفت :" الان حوصله ندارم..."راستی ! روی تابلو نوشته بود:"بیا تا قدر یکدیگر بدانیم..." !راستی ! هیچ فکر کرده ایم که شعار هایمان در دنیای مجازی، چقدر به رفتارمان در فضای حقیقی شباهت دارند ؟؟!کاش ادمها میتونستن همان چیزی که در زندگی حقیقی است نشون بدن ..
از مردم دنیا سوال جالبی پرسیده شد و هیچ کس جوابی نداد! سؤال از این قرار بود: نظر خودتان را راجع به راه حل کمبود غذا در سایر کشورها صادقانه بیان کنید؟ و جالب اینکه کسی جوابی نداد چون در آفریقا کسی نمی دانست "غذا" یعنی چه؟ در آسیا کسی نمی دانست "نظر" یعنی چه؟ در اروپای شرقی کسی نمی دانست "صادقانه" یعنی چه؟ در اروپای غربی کسی نمی دانست "کمبود" یعنی چه؟ و در آمریکا کسی نمی دانست "سایر کشورها" یعنی چه؟
یک روز جناب فرانتس کافکا نویسنده ی فرانسوی، در حال قدم زدن در پارک، چشمش به دختر بچه‌ای افتاد که داشت گریه می کرد. کافکا جلو می‌رود و علت گریه ی دخترک را جویا می شود. دخترک همانطور که گریه می کرد پاسخ می‌دهد: عروسکم گم شده... کافکا با حالتی کلافه پاسخ می‌دهد: امان از این حواس پرت,گم نشده,رفته مسافرت! دخترک دست از گریه می‌کشد و بهت زده می‌پرسد: از کجا میدونی؟ کافکا هم می گوید:حتما بخونید
دنیارا فهمیدم!چیزی جز زمان نیست....یا رفته یا مانده یا من درآن مانده!وتنها یک ارمغان دارد.... زمانی که به من بدهکار است وزمانی که من طلبکارم..دنیا.....اخرین طلبم را بده مدتهاست که زندگیم را به تو فروخته ام.بیا...و...خوش حساب باش.
" عقیده‌ "می‌تواند عقیده‌ی من باشد، اما "حقیقت" نمی‌تواند حقیقت من باشد! "حقیقت"متعلق به هیچ کس نیستبرای همین است که همیشه بر سر عقیده می‌جنگند نه بر سر حقیقت!
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﺖ . ﻣﺮﺩ:ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ !ﻣﺮﮒ :ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﻟﯿﺴﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ..ﻣﺮﺩ : ﺧﻮﺏ،ﭘﺲ ﺑﯿﺎ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ .ﻣﺮﮒ ": ﺣﺘﻤﺎ". ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﺮﺹ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﯾﺨﺖ..مرﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ .. ﻣﺮﺩ ﻟﯿﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﻟﯿﺴﺖ ﺣﺬﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ. ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ . ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ،ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺁﻧﻬﺎ تلاش ﮐﻨﯽ ،ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ...
هر وقت فهمیدی هر دختری که "دوستت" شد "دوست دخترت" نیست...هر وقت فهمیدی برای جواب "سلام" یه دختر باید به یه "علیک" محترمانه فکر کنی نه یه مکان خالی...هر وقت فهمیدی هر دختری باهات شوخی میکنه و راحته باهات حتما معنیش این نیست می خواد پا بهت بده...هر وقت فهمیدی برای بودن با یه دختر باید "مرد" باشی نه "نر"...هر وقت فهمیدی وقتی دختری به تو اجازه بوسیدن داد باید با "عشق" پیشونیش رو ببوسی نه زارت بری سراغ لباش...هر وقت حرفای منو فهمیدی، اون وقت میتونی روی همراهی و همدلی یه "جنس مخــــــالفت" حساب کنی!
من زندگی خودم را میکنم و برایم مهم نیست چگونه قضاوت میشوم . چاقم,لاغرم, قد بلندم,کوتاه قدم, سفیدم,سبزه ام 
شمر نمازش را می خواند... روزه اش را هم می گرفت... آشکارا هم فسق و فجور نمی کرد... و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود... معاویه و ابن زیاد و عمر سعد هم همین طور... یادمان باشد... زیارت عاشورا که می خوانیم... وقتی که رسیدیم به "لعن الله..." هایش... لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم: ♥•٠· نکند این "لعن الله..." شامل حال ما هم بشود؟؟؟ مایی که گاه خودمان را "ارزانتر" از شمر و عمر و ابن زیاد می فروشیم.....
زندگی به من اموخت؛همیشه منتظر حمله احتمالی کسی باشم که؛به اون محبت فراوان کرده ام...!
لاریجانی کو فرهنگت که از فرهنگ حرف میزنی، برای خودم متاسفم که افرادی مثل شما رو  ...   .افسوس صد افسوس
انسان در طول زندگی برای چهار چیز تلاش میکند : 1- اسمش مطرح باشد. 2- لباسش فاخر باشد. 3- خانه اش زیبا باشد. 4- اتومبیلش مدل بالا باشد. ولی بعد ازمرگش : اسمش میشود : میت لباسش میشود : کفن خانه اش میشود : قبر و مرکبش میشود : تابوت ! یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّك َالْكَرِیم : ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟
“دوست داشتن دلیل نمی‌خواهد” دل می‌خواهد…! ولی نمی‌دانم چرا خیلی‌ها و حتی خیلی‌های دیگر می‌گویند این روزها دوست داشتن دلیل می‌خواهد…!! و پشت یک سلام و لبخندی ساده دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده دنبال گودالی از تعفن می‌گردند...! اما من سلام می‌گویم و لبخند می‌زنم و می‌دانم “عشق” همین است به همین سادگی…!
ترکه میره جنگ میشه فرمانده داداشش شهید میشه. با بیسیم بهش میگن لااقل جنازه داداشتو برگردون عقب ، میگه اینا همشون داداشای من هستن ، کدومشونو بیارم ؟ آره !!! اینبار جوک نبود فارس نزاد پرست نیست (مگه کوروش نزاد پرست بود؟) رشتی بی غیرت نیست(مگر میرزا کوچک خان بی غیرت بود؟) مازندرانی کله ماهی خور نیست(مگر نیما کله ماهی خور بود؟) لر هالو نیست(مگه لطف علی خان هالو بود؟) ترک زبان عر عر نمی کنه(مگه شهریار عر عر می کرد؟) قزوینی همجنس باز نیست(مگر علامه دهخدا همجنس باز بود؟) خراسانی بادیه نشین و بدوی نیست(مگر دکترشریعتی بادیه نشین بود؟) بلکه اینان ستونهای ایرانند‎. وقتی داریم از داخل ستونها رو خراب میکنیم دیگه نیازی به دشمن خارجی نیست
پسر بودن یعنی نافتو که بریدن روش 2 سال حبس هم بریدن پسر بودن یعنی فقط تا اخر دبستان بابا مامان پشت سرتن بعدش جامعه بزرگت میکنه پسر بودن یعنی فقط یه سال وقت داری که کنکور قبول نشی پسر بودن یعنی بعد 18 دیگه یا سربازی یا سرباز پسر بودن یعنی استرس سربازی و حسرت درس خوندنه بدون استرس پسر بودن یعنی بعد بابا مرده خونه بودن سنم نمیشناسه یعنی چی؟؟ یعنی بابا نباشه نون باید بدی حالا 5 ساله باشی یا 50 ساله پسر بودن یعنی حفظ خواهر و مادر و همسرت از هر چی هیزیه پسر بودن یعنی آزادی که از ( آ ) اولش تا ( ی ) آخرش همش مسئولیته و حصار پسر بودن یعنی واسه عید لباس نخری که دخترت واسه خریده لباس هر چی دوست داره بخره پسر بودن یعنی بی پول عاشق نشی.پسر بودن یعنی حرفایی که میمونه تو دل. پسر بودن یعنی " مرد که گریه نمیکنه "
از دیوانه ای پرسیدند : چه کسی را بیشتر دوست داری ؟ دیوانه خندید و گفت : ”عشقم” را… گفتند : عشقت کیست؟ گفت:عشقی ندارم! خندیدند و گفتند : برای عشقت حاضری چه کارکنی؟ گفت : مانند عاقلان نمیشوم ، نامردی نمیکنم ، خیانت نمیکنم ، دور نمیزنم ، وعده سرخرمن نمیدهم ، دروغ نمیگویم و دوستش خواهم داشت ، تنهایش نمیگذارم ،میپرستمش ، بی وفایی نمیکنم با او مهربان خواهم بود ، برایش فداکاری خواهم کر د،ناراحت و نگرانش نمیکنم ، غمخوارش میشوم… گفتند: ولی اگر تنهایت گذاشت ، اگر دوستت نداشت ، اگر نامردی کرد ، اگربی وفابود ،اگر ترکت کرد چه…؟ اشک بر چشمانش حلقه زد و گفت : اگر اینگونه نبود که من “دیوانه” نمیشدم…
کسی از او پرسید ....... آیا شما زنی شاغل هستید یا خانه دار؟؟ او پاسخ داد: بله من یك خانه دار تمام وقت هستم. من 24 ساعت در روز کار می کنم ..... من یک "مادر" هستم، من یک همسر هستم، من یک دختر هستم، من یک عروس خانواده همسرم هستم من یک ساعت زنگ دار هستم، من یک آشپز هستم، من یک پیشخدمت هستم، من یک معلم هستم، من یک گارسون هستم، من یک پرستار بچه هستم، من پرستار هستم، من دستیار هستم، من یک مامور امنیتی هستم، من یک مشاور هستم، من ارام بخش هستم، من تعطیلات ندارم، مرخصی استعلاجی ندارم، روز استراحت ندارم و ٢٤ ساعته گوش به زنگم تمام ساعات و دستمزدم این است: "مگه چكار كردی از صبح تا حالا؟
اعـتبار آدم هـا بـه حـضورشان نـیست....بـه دلـهره ای اسـت کـه....در نـبودشان درسـت مـی کـنند...!
ساکت  که بمانی میگذارن به حساب جواب نداشتنت عمرا بفهمند داری جان میکنی تا حرمت ها را نگه داری...