پرت و پلاهای واقعی !!!!!!!!!!!؟

مطالب ترکیبی از داستان و وقایع احساسی ، فرهنگی ، تاریخی با مضمون حال و روز

پرت و پلاهای واقعی !!!!!!!!!!!؟

مطالب ترکیبی از داستان و وقایع احساسی ، فرهنگی ، تاریخی با مضمون حال و روز

کلی موضوع متنوع از هر سمت و سویی ...این روزها بهانه نوشتن زیاد است و حس آن زیاد تر. ازکسانی که از من متنفرند سپاس،دنبال یک عکس می گردم که شبیه تو باشد مردها
را با سبیل هایشان ،چند تا دست باید بشن قطع تا این چرخ بچرخه واسه...، اصلا بهشان اعتقاد نداری و فقط ادایشان را جلوی یکدیگر ...

آخرین نظرات

۵۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺗﺮﻳﻦ ﮔﻨﺠﻴﻨﻪ ﻫﺎﻯ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﻳﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻣﻴﻜﻨﻰ،" ﺍﻭﻟﻴﻦ "ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺷﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ "ﺑﺎﻳﺪ " ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﻨﺪ
تفاوت بیشعور با احمق!همه ما گاهی احمق می شویم اما بیشعور نه....حالا بعضی کمتر و بعضی ها بیشتر...حقیقتش را که بخواهید احمق مجرم نیست ...بیمار است....یعنی: معمولاً احمق ها آگاهانه دست به حماقت نمی زنند...خیلی از آن ها حتی فکر می کنند که خردمند و دانا هستند...نه....احمق!احمق ها بیشتر از آنکه موجب تنفر بشوند، مایه ترحمند....بیشعور ها داستان شان با احمق ها فرق دارد.کسی که از منتهای سمت چپ خیابان، راه صد نفر را می برد تا به سمت راست برود بیشعور است.کسی که برای دادن آب میوه صلواتی یک خیابان را می بندد بیشعور است.کسی که ساعت سه صبح بوق میزند... بیشعور است.کسی که جلو تمام زنان مسیر می ایستد.... بیشعور است.کسی که در خیابان باریک دوبله پارک می کند... بیشعور است.کسی که شب تمام مسیر را نور بالا می رود... بیشعور است.این ها بیشعورند...حالا یا از نوع احمق بیشعور یا از نوع پرفسور بیشعور....احمق بودن درد ندارد...درمان هم ندارد....ربطی هم به شعور ندارد.....بیشعوری از جای دیگری می آید...از خانه و مدرسه...از سرانه مطالعه....از خود شیفتگی...از بی وجدانی....از مرکز فرهنگ فاسد ....بیشعوری واگیر دارد....هم درد دارد و هم درمان...مشکل ما، احمق ها نیستندمشکل ما، هیچوقت احمق ها نبودندمشکل ما، بیشعور ها هستند.این مقدمه کتاب بیشعوری نوشته خاویر کرمنت میباشد
از ادیسون پرسیدند :آیا 999 بار شکست خوردی خسته نشدی ؟ادیسون پاسخ داد :من 999 بار شکست نخوردم بلکه :999 راه را پیدا کردم که با آنها نمی شود لامپ را اختراع کرد ...( هیچگاه مایوس نشوید )
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺍﻣﯿﺮ ﮐﺒﯿﺮ ﮔﺭﯾﺴﺖ!۱۶۸ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻭﺍﮐﺴﯿﻨﺎﺳﯿﻮﻥ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ .، ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﺷﺎﯾﻌﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻭﺍﮐﺴﻦ ﺯﺩﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﻭﺭﻭﺩ ﺟﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ !ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻭﺍﮐﺴﻦ ﺁﺑﻠﻪ ﻧﺰﻧﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﭘﻨﺞ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ ، ﺍﻣﺎ ﻧﻔﻮﺫ ﺳﺨﻦ ﻣﻼﻫﺎﯼ ﻧﺎ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﯿﺷﺘﺮ ﺑﻮﺩ، ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﻫﺎ ﭘﻨﺞ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺑﻠﻪﮐﻮﺑﯽ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺯﺩﻧﺪ. ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ می ﺸﺪﻧﺪ .ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﺑﻠﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ، ﺍﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﺴﺘﻦ ﮐﺮﺩ .ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎﺧﺎﻥ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺮ ﮐﺒﯿﺮ ﮔﻔﺖ : ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺍﻣﯿﺮ ﮐﺒﯿﺮ ﮔﻔﺖ : ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻧﺎﺩﺍﻧﯿﺸﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ. ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ، جاهلان ﺑﺴﺎﻃﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ .
لاریجانی کو فرهنگت که از فرهنگ حرف میزنی، برای خودم متاسفم که افرادی مثل شما رو  ...   .افسوس صد افسوس
ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺎ 19 ﻓﻌﻞ ﺑﺴﺎﺯﻩ!دﺍﺷﺘﻢﻣﯿﺮﻓﺘﻢﺩﯾﺪﻡﮔﺮﻓﺖﻧﺸﺴﺖﮔﻔﺘﻢﺑﺬﺍﺭﺑﭙﺮﺳﻢﺑﺒﯿﻨﻢﻣﯿﺎﺩﻧﻤﯿﺎﺩﺩﯾﺪﻡﻣﯿﮕﻪﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡﺑﯿﺎﻡﺑﺬﺍﺭﺑﺮﻡﺑﮕﯿﺮﻡﺑﺨﻮﺍﺑﻢ...ﻧﻪ ﻓﺎﻋﻠﯽ, ﻧﻪ ﻣﻔﻌﻮﻟﯽ, ﻧﻪ ﻗﯿﺪﯼ, ﻧﻪ ﺻﻔﺘﯽ!این است قدرت زبان بزرگ پارسی.
عکس یک سرباز آلمانی که برای کودک جا مانده از خانواده اش سیم خاردار دیوار برلین را کنار زد این سرباز به دلیل خیانت به کشور اعدام شد گاهی انسان بودن گناه بزرگیست
بعضی ها چهره شان خیلی معمولیستامّـــــــــــا......آنچه در قسمت چپ سینه شان می تپد دل نیست،اقیــــانــــوس محبّـــت است.بعضیها تُنِ صدایشان خیلی معمولیست ،امّــــــــــا .....سخن که میگویند، در جادوی کلامشان غرق میشویبعضیها قد و قامتشان معمولیستامّــــــــــا.....حضورشان تپش قلب می آوردبعضیها خیلی معمولی هستندامّـــــــــا ....همین معمولی بودنشان ، است که در کنارشان به ارامش میرسیفقط آرامش مهم است.ثروت،شهرت،زیبایی و جمال...همه عادی میشوندفقط قلب آدم هاست که اهمیت دارد...
یک قانونی هست که میگه: تا قبل از اینکه پرواز کنی هر چقدر خواستی بترس، فکر کن، شک کن، دو دل شو، پشیمون شو اما وقتی که پریدی اگه وسط راه پشیمون شدی، بازی رو باختی !!
مثل گرگ باش میخوای خنجر بزنی از روبه رو بزن... مثل گرگ تعصب داشته باش... مثل گرگ حتی به شیر هم رحم نکن.... مثل گرگ رو در رو حقتو بگیر گرگ باش از "جنس گرگ" نه از "جنس آدم"....
از آنچه که گذشت از آنچه که شکست از آنچه که نشد از آنچه که ریخت حسرت نخور زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد . . .
ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﺍﺭ ﺑﺎﻧﮏ ﺑﻮﺩﻡ ! ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ ﻗﺒﺾ ﺍﻭﺭﺩ ﺁﺧﺮﺍﯼ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﺑﻮﺩ ، ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻦ . ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ ﻭﻗﺘﺶ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺎﺭ ﻣﻦ ﺏﺭﯾﺰﻡ ! ﮔﻔﺖ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ ﮐﯿﻢ ! ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ؟ ! ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺴﺮ ﻫﺮ ﮐﯽ ﺑﺎﺷﯽ ! ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺎﻧﮏ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺳﺎﯾﺘﻮ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ ! ﯾﻪ ﭘﻨﺞ ﺩﯾﻘﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﮐﻬﻨﻪ ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺭﻧﺠﻮﺩﻩ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﺷﻪ ... ﺑﻠﻨﺪﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﺤﻮﯾﻠﺸﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻗﺒﺾ ﻭ ﭘﻮﻟﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺸﻢ ﺗﻪ ﻗﺒﻀﻮ ﻣﻬﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ .. ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﺸﻮ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﻢ ... ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﺪﯼ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻧﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﻬﺶ ! ﺑﻌﺪﺵ ﺧﻨﺪﯾﺪ ... ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﭽﻢ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﮐﺮﺩﯼ ! ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﭽﺖ ﺑﻮﺩ ... ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺑﭽﻪ ﭘﺪﺭ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩﯾﻪ ﮐﻪ ﺣﻼﻝ ﻣﺸﮑﻼﺗﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ ﺧﻮﺏ ﻧﺒﻮﺩ ﻃﺮﺯ ﻓﮑﺮﺵ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩ ! ﭘــﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺑﻲ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﺪﺍﺭﻱ ﻭ ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺯﻳﺮ ﭘﺎﻳﺖ ﻧﻴﺴﺖ ..
یکی باید باشد یکی که آدم را صدا کند به نام کوچکش صدا کند یک جوری که حال آدم را خوب کند یک جوری که هیچکس دیگر بلد نباشد یکی باید آدم را بلد باشد…
وقتی پزشکان میگویند شیر بخورید میگوییم چشم. وقتی هم میگویند شیر نخورید میگوییم چشم. وقتی نصاب لباسشویی میگوید بیش از این مقدار لباس نریزد توی ماشین میگوییم چشم. وقتی کارخانه اتومبیل سازی مینویسد در مدت آب بندی خودرو از فلان سرعت به بالا نرانید میگوییم چشم. وقتی خدا میگوید نماز بخوان، میپرسیم چرا؟ وقتی میگوید: روزه بگیر، میپرسیم چرا؟ واقعا چرا؟؟؟ ای انسان یادت باشد ... اگر وارد دوزخ شدی از"" تلخی ""عذاب به خدا شکایت نکن این همان ""شیرینی ""گناهی است که در دنیا از آن لذت می بردی ...
ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﯼ ﺑﺎ ﮐﺸﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻨﺪ. ﮐﺸﺘﯽ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺁﺭﺍﻡ ﺩﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻃﻮﻓﺎﻧﯽ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻣﻮﺝ ﻫﺎﯼ ﻫﻮﻟﻨﺎﮐﻭ ﮐﺸﺘﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﺗﺮﺱ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﻠﻮﺍﻥ ﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﺧﻄﺮﻧﺪ ﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ نیاز ﺑﻪ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﯼ ﺩﺍﺭﺩ.ﯽ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ
من یک فروردینی ام! من همون دیوونه ایم که هیچوقت عوض نمیشه... همونی که همه باهاش خوشالن اما کسی باهاش نمیمونه... همونی که اونقدر به یه اهنگ گوش میده که از ترانه گرفته تا ریتم و خوانندش متنفر بشه.... همونی که هق هق همه رو به جون دل گوش میده اما خودش بغضاشو زیر بالش میترکونه.....
ﻣﺮﺩ ﻣﻦ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺍﺳﺐ ﺳﻔﯿﺪ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺑﻨﺰ ﺳﯿﺎﻩ ! ﻣﺮﺩ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺩﻭ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻣﺮﺩ ﻣﻦ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺣﺴﺎﺏ ﭘﺮ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺘﯽ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﺟﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻏﺮﻭﺭ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺍﺵ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻣﺮﺩ ﻣﻦ ﺁﻧﻘﺪﺭﻫﺎ ﻫﻢ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﻗﺎﻣﺘﺶ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺣﺮﻓﯽ ﺟز ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺷﺎﺧﻪ گل ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﺮﺩﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻪ ﻋﺸﻘﯽ ﺩﺍﺭﺩ … ﻫﺰﺍﺭ ﮐﺎﺩﻭﯼ ﮔﺮﺍﻥ ﻗﯿﻤﺖ ﭘﯿﺸﮑﺶ … ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺳﺖ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﺤﮑﻢ … ﺍﻣﻦ ﺍﺳﺖ … ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ … ﻣﺮﺩ ﻣﻦ ﻣﺮﺩ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ …
... وقتی دلتنگ باشی ،وقتی آدما حرفتو نمیفهمن ؛خــــــــــدا هست که باهاش حرف بزنی . . .مهم نیست که جوابتو بده یا نه ؛مهم اینه که پشتت بهش گرمه که مسخرت نمیکنه ،درکت میکنه و دوست داره . . .
گرگ‌ها همیشه زوزه نمی‌كشند ... گاهی هم می‌گویند: دوستت دارم ... و زودتر از آنكه بفهمی بره‌ای ... می‌درند خاطراتت را ... و تو میمانی با تنی كه بوی گرگ گرفته ... !!!
دلتو شکوند؟؟؟بدرک ببخشش.....ولی بذار تو حسرت دوباره شنیدن صدات بمونه.... بی معرفت شد؟؟؟بدرک ببخشش....ولی بذار تو حسرت اون موقع هایی که عصبی و ناراحت میشد و فقط تو میتونستی آرومش کنی بمونه.... نامردی کرد؟؟؟ بدرک ببخشش...ولی بذار تو حسرت اون وقتایی که بهش میگفتی خیلی دوسش داریو خودتو براش لوس میکردیو دلش میلرزید بمونه.....سرد بودباهات..؟؟بدرک ببخشش...بزار تو حسرت روزایی ک عاشقش بودی واسش میمردی بمونهدوست نداره؟؟؟بدرک ببخشش..بذار یکی بیاد تو زندگیش ک دوسش نداشته باشه اون وقت تو حسرت دوست داشتنت میمونهببخشش...بزار تو حسرت از دست دادنت بمونه..تو کسی رو از دست میدی ک دوست نداشت..ولی اون کسی رو از دست میده ک عاشقانه دوسش داشت...