پرت و پلاهای واقعی !!!!!!!!!!!؟

مطالب ترکیبی از داستان و وقایع احساسی ، فرهنگی ، تاریخی با مضمون حال و روز

پرت و پلاهای واقعی !!!!!!!!!!!؟

مطالب ترکیبی از داستان و وقایع احساسی ، فرهنگی ، تاریخی با مضمون حال و روز

کلی موضوع متنوع از هر سمت و سویی ...این روزها بهانه نوشتن زیاد است و حس آن زیاد تر. ازکسانی که از من متنفرند سپاس،دنبال یک عکس می گردم که شبیه تو باشد مردها
را با سبیل هایشان ،چند تا دست باید بشن قطع تا این چرخ بچرخه واسه...، اصلا بهشان اعتقاد نداری و فقط ادایشان را جلوی یکدیگر ...

آخرین نظرات

۵۸ مطلب با موضوع «باخدا بودن» ثبت شده است

مادرم میگفت: شنیدم پسر همسایه خیلى مومن استنمازش ترك نمى شودزیارت عاشورا میخواندروزه میگیردمسجد میرودخیلى پسر با خداییستلحظه اى دلم گرفت......در دلم فریاد زدم باور كنید منم ایمان دارمدستهاى پینه بسته پدرم را دستهاى خدا میبینمزیارت عاشورا نمى خوانم ولى گریه یتیمى در دلم عاشورا به پا میكندبه صندوق صدقه پول نمى اندازم ولى هرروز از آن دخترك فال فروش فالى را میخرم كه هیچ وقت نمیخوانممسجد من خانه مادر بزرگ پیر و تنهایم است كه با دیدن من كلى دلش شاد میشودبراى من تولد هر نوزادى تولد خداست و هربوسه اى تجلى اومادرم، خداى من و خداى همسایه یكیست فقط من جور دیگرى او را میشناسم و به او ایمان دارمخداى من دوست انسانهاست نه پادشاه آنها...
خدایا سرده این پایین... از اون بالا تماشا کن... اگه میشه فقط گاهی... خودت قلب منو"ها"کن...میدونم وقتی دلتنگم... ازاون بالا تو می بینی... یا شبهایی که غمگینم... تو هم دلتنگ و غمگینی... خدایا...من دلم قرصه!! کسی غیر از تو با من نیست... خیالم از زمین راحت..... که جایی واسه موندن نیست... کسی انگار حواسش نیست... که دنیا زیر چشماته... یه عمره یادمون رفته.... زمین دار مکافاته!!! فراموشم میشه گاهی.... که این پایین چه ها کردم.... که روزی باید از اینجا.... بازم پیشه تو برگردم.... خدایا...وقت برگشتن.... یه کم با من مدارا کن.... میدونم گرمه آغوشت.... اگه میشه منم جا کن...
تنها کسی که قلبت را نخواهد شکست ،همان کسی است که آن را ساخته است !!پس همیشه فقط به " خدا " تکیه کن ..!"خدایی که"هر چه دلت را خالی كنی باز پر میشود از وجود او ..!"خدایی که"اگر دست تو را  بگیرد ، هیچ کس تو رو  دست کم نمیگیرد ...
خدا! به خاطر سیب که تبعیدمون کردی به زمین، به خاطر آب انگور هم که میفرستیمون جهنم! فکر کنم کلا میوه دوست نداریا..!! ..
ﭘﺴﺮﺧﺎﻟﻪ : ﺁﺯﻣﺎیش ﺍﻟﻬﻲ ﺭﻭ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﻧﺎﺷﺘﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺍﺩ، ﻳﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻏﺬﺍآقای ﻣﺠﺮﻱ : ﺍﻳﻦ ﭼﻪ ﺣﺮﻓﻴﻪ ﭘﺴﺮﺧﺎﻟﻪ؟ ﺩﺍﺭﻱ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻬﻤﻲ ﺭﻭ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﻴﮑﻨﻲ؟ﭘﺴﺮﺧﺎﻟﻪ : ﺟﺪﻱ ﻣﻴﮕﻢ ...ﺁﺧﻪ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻳﻪ ﺁﺩﻡ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﺎ ﻳﻪ ﺁﺩﻡ ﺳﻴﺮ ﺧﻴﻠﻲ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ!
پیرمردی هر روز تو محله میدید پسرکی با کفش های پاره و پای برهنه با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکردروزی رفت ی کتانی نو خرید و اومد و به پسرک گفت بیا این کفشا رو بپوشپسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟!پیرمرد لبش را گزید و گفت نه!پسرک گفت پس دوست خدایی چون من دیشب فقط به خدا گفتم كه کفش ندارم...
"ﺧﺪﺍ " ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺗﻮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﯾﺎ ﻧﻪ، ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺁﯾﯿﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ... ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻓﺮﻕ ﻣﯿﮑﻨﺪ. ﻭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻕ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺧﺪﺍﯾﻤﺎﻥ ﺟﺪﻝ ﮐﺮﺩﯾﻢ؛ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺗﺮﻡ، ﺗﻮ ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ! ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺧﺪﺍﯼ ﻫﺮﺩﻭﯾﻤﺎﻥ ﯾﮑﯿﺴﺖ؛ ﻓﻘﻂ ﺭﺍﻩ ﺍﺗﺼﺎﻟﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﺼﺎﻝ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺳﺖ ﻧﺰﻧﯿﺪ! ﺷﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎ ﭘﻨﺪﺍﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﮐﺮﺩﺍﺭ ﻧﯿﮑﺶ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ... ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﺵ *ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﺶ ﻭﺻﻞ ﺷﻮﺩ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺷﯿﻮﻩﯼ ما...*
خدای من؛نه درکعبه است ؛نه درکلیسا؛نه درمعبد خدای من همین جاست؛کناردلواپسی هایم؛بغض هایم؛خنده هایم خدای من؛می بیندمرا هرجاکه باشم میفهمدمرا باهرزبانی که سخن بگویم خدای من حواسش درهمه یاحوال به من هست خدای من؛مرا ازهیچ نمی ترساند جزبی فکرسخن گفتن و رنجاندن دلی خدای من؛ خدای تمام مهربانی هاست! ترجیح می دهم؛باکفش هایم درخیابان راه بروم وبه خدا فکرکنم تا این که در مسجد بنشینم و به کفش هایم فکرکنم…
1-بله                           2-خیر
تمام غصه های دنیا را میتوان با یک جمله تحمل کرد خدایا می دانم که می بینی
... وقتی دلتنگ باشی ،وقتی آدما حرفتو نمیفهمن ؛خــــــــــدا هست که باهاش حرف بزنی . . .مهم نیست که جوابتو بده یا نه ؛مهم اینه که پشتت بهش گرمه که مسخرت نمیکنه ،درکت میکنه و دوست داره . . .
خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت ♡❤ ﺯﻧﯽ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺑﺎﺑﺖ نعمتهایی ﮐﻪﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ تشکر ﮐﻨﺪ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻧﻮﺷﺖ: • ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺐ ﺻﺪﺍﯼِ ﺧُﺮﺧُﺮِ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺍﺳت! • ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺷﺴﺘﻦِ ﻇﺮﻓﻬﺎ ﺷﺎﻛﯽ ﺍﺳﺖ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﭘﺮﺳﻪ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﺪ! • ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﻡ , ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻐﻞ ﻭ ﺩﺭﺁﻣﺪﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﯿﻜﺎﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ! • ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯾﻢ ﻛﻤﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ, ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﺬﺍﯼ ﻛﺎﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺍﺭﻡ! • ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻢ, ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ! • ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﺸﻮﯾﻢ ﻭ ﭘﻨﺠﺮﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰﻛﻨﻢ, ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ! • ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﻭﺭ ﺟﺎﯼ ﭘﺎﺭﮎ ﭘﯿﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ, ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻢ ﺗﻮﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻫﻢ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻥ! • ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍﯼِ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﻡ, ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﺗﻮﺍﻧﺎﺋﯽ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺩﺍﺭﻡ! • ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺷﺴﺘﻨﯽ ﻭ ﺍﺗﻮ ﻛﺮﺩﻧﯽ ﺩﺍﺭﻡ, ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﺩﺍﺭﻡ! • ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺯﻧﮓِ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﻡ, ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ!
خـــــــــــدایـــــــا قــــربون دســتـــت مــیشه بگــــی دکمـــه کنـــسـلـش کجاست ؟! به اندازه کافـــــــی بـــدبختـــــی دانـــلود کـــردیم بســـه دیـــگــه ....
خانم، شما خدا هستید؟! در هوای سرد زمستان پسر شش ساله ای جلوی ویترین مغازه ای ایستاده بود. او کفش به پا نداشت و لباس هایش پاره پاره بود. زن جوانی از آنجا می گذشت. همین که چشمش به پسرک افتاد، آرزو و اشتیاق را در چشمهای او خواند. دست کودک را گرفت و داخل مغازه برد و برایش یک جفت کفش و یک دست لباس گرمکن خرید. آنها بیرون آمدند و زن جوان به پسرک گفت: «حالا به خانه برگرد.» ... پسرک سرش را بالا آورد، نگاهی به او کرد و پرسید: «خانم، شما خدا هستید؟» زن جوان لبخندی زد و گفت: «نه پسرم، من فقط یکی از بندگان او هستم.» پسرک گفت: «مطمئن بودم که با او نسبتی دارید.»
خدایـــــا ...!! مدعیان رفاقت ، هر کدام تا نقطه ای همراهند ... عده ای تا مرز منفعت ... عده ای تا مرز مال ... عده ای تا مرز جان ... عده ای تا مرز آبرو ... و همگان تا مرز این جهان ... تنها تویی که همواره می مانی ... ! رهـــــایم نـکن . . .
گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯآنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد....
خـــــــدا را دوست بدارحداقلش این است یکی را دوست میداری ؛و روزی به او میرسی...
آنقدر دوستت دارم که به حضورت نیازی نیست همانند خدا که هستاما نیست
هوا گرفته بود باران می بارید٬کودکی آهسته گفت:خدایا گریه نکن همه چی   درست میشه...!!!
خدایا ... یاریم کن !!!    آنچه را که دانسته یا ندانسته میشکنم ...    دل نباشد ...!!!
خدایـــــــــــــــــــــا گاهی تو را بزرگــــــــــــــ میبینم وگاهی کوچکــــــــــ این تو نیســــــــــــــــــــــتی که بزرگ و کوچک میشـــــــــــــــــــــوی ... این منم که گاهی نزدیک میشــــــــوم گاهی دور....؟!!