پرت و پلاهای واقعی !!!!!!!!!!!؟

مطالب ترکیبی از داستان و وقایع احساسی ، فرهنگی ، تاریخی با مضمون حال و روز

پرت و پلاهای واقعی !!!!!!!!!!!؟

مطالب ترکیبی از داستان و وقایع احساسی ، فرهنگی ، تاریخی با مضمون حال و روز

کلی موضوع متنوع از هر سمت و سویی ...این روزها بهانه نوشتن زیاد است و حس آن زیاد تر. ازکسانی که از من متنفرند سپاس،دنبال یک عکس می گردم که شبیه تو باشد مردها
را با سبیل هایشان ،چند تا دست باید بشن قطع تا این چرخ بچرخه واسه...، اصلا بهشان اعتقاد نداری و فقط ادایشان را جلوی یکدیگر ...

آخرین نظرات

۳۳ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

یادمون باشهتصویر زندگیمون، همون چیزیه که با قلم افکارمون ترسیم میکنیم.اگر نقصی توی تصویر زندگیمون میبینیم،بهتره با پاکنی از جنس انرژی و اندیشه مثبتاون رو پاک کنیم و مجددا با قلم افکارمونشروع به طراحی و رفع اون نقص کنیمیادمون باشهکه بزرگترین مسائل رو آدمهاخودشون با طرز فکر و دیدشون نسبت به دنیای اطراف میسازن.پس بهتره عدسی و لنز دوربین فکرمون روبا دستمالی از جنس محبت و عاطفه و عشق و بخشش، پاک کنیم تا عکس زندگیمون شفافتر و زیباتر بیفته...
حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است... هر قلبی دردی دارد٬ فقط نحوه ابراز آن فرق دارد... نه سفیدی بیانگر زیبایی ست.... ونه سیاهی نشانه زشتی.... انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش.....  داشته هایت را شاکر باش..... انسان بزرگ نمیشود جز به وسیله ی  فکرش شریف نمیشود جز به واسطه ی رفتارش و قابل احترام نمیگردد جز به سبب اعمال نیکش...
باران که شدى مپرس ، این خانه کیستسقف حرم و مسجد و میخانه یکیستباران که شدى، پیاله ها را نشمارجام و قدح و کاسه و پیمانه یکیستباران ! تو که از پیش خدا مى آییتوضیح بده عاقل و فرزانه یکیست...بر درگه او چونکه بیفتند به خاکشیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیستبا سوره ى دل ، اگر خدارا خواندىحمد و فلق و نعره ى مستانه یکیستاین بى خردان، خویش ، خدا مى داننداینجا سند و قصه و افسانه یکیستاز قدرت حق ، هرچه گرفتند به کاردر خلقت حق، رستم و موریانه یکیستگر درک کنى خودت خدا را بینى درکش نکنى، کعبه و بتخانه یکیست ...
ﭘﺴﺮﺧﺎﻟﻪ : ﺁﺯﻣﺎیش ﺍﻟﻬﻲ ﺭﻭ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﻧﺎﺷﺘﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺍﺩ، ﻳﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻏﺬﺍآقای ﻣﺠﺮﻱ : ﺍﻳﻦ ﭼﻪ ﺣﺮﻓﻴﻪ ﭘﺴﺮﺧﺎﻟﻪ؟ ﺩﺍﺭﻱ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻬﻤﻲ ﺭﻭ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﻴﮑﻨﻲ؟ﭘﺴﺮﺧﺎﻟﻪ : ﺟﺪﻱ ﻣﻴﮕﻢ ...ﺁﺧﻪ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻳﻪ ﺁﺩﻡ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﺎ ﻳﻪ ﺁﺩﻡ ﺳﻴﺮ ﺧﻴﻠﻲ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ!
تفاوت سکه و ایده در این است که اگر من یک سکه و شما نیز یک سکه داشته باشید و سکه هایمان را با هم جابجا کنیم، باز هر کدام از ما یک سکه خواهیم داشت. اما اگر شما یک ایده و من یک ایده داشته باشم و آنها را با هم مبادله کنیم، هر کدام دارای دو ایده خواهیم بود. جهان و محیط اطرافمان مدام در حال تغییر است. بیشتر از توجه به سكه های دیگران، به ایده ها و افكارشان توجه كنیم .
در حیرتم از خلقت آب...اگر با درخت همنشین شود ، آن را شکوفا میکند.اگر با آتش تماس بگیرد، آن را خاموش میکند.اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آن را تمیز میکند.اگر با آرد هم آغوش شود، آن را آماده طبخ میکند.اگر با خورشید متفق شود، رنگین کمان ایجاد میشود.ولی اگر تنها بماند، رفته رفته گنداب میگردد.دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است زنده و تاثیر پذیر است، و در تنهایی مرده و گرفته است..."باهم" بودنهایمان را قدر بدانیم.فروغ فرخزاد
پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره.مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.
می گویند:حرف ها هم دست دارند;دست های بلندی كه گاهی گلویی را می فشارند و نفس می گیرند.می گویند:حرف ها هم پا دارند;پاهای بزرگی كه گاهی جایشان را روی دلی می گذارند و برای همیشه می مانند.می گویند:حرف ها هم چشم دارند; چشم های سیاهی كه گاهی به چشم های دیگران نگاه می كنند و انها را درشرمی بیکران فرو می برند.می گویند:حرف ها هم .........جان دل:زنهار حرف های تو اینگونه مباد.باور کنی یا نه.....سنجیده سخن گفتن از سکوت هم دشوار تر است...
یک شمش آهن را در نظر بگیرید که ارزش آن 5 دلار است. اگر از این شمش آهن در کوره آهنگری,نعل اسب بسازید ارزش آن 10 دلار خواهد شد.چنانچه همین شمش را به یک کارگاه سوزن سازی بدهیم, بهای سوزن های ساخته شده به3285 دلار بالغ می شود.ولی اگر این شمش را به یک کارخانه ساعت سازی بدهیم. قیمت فنرهای ساعتی که نهایتا از آن ساخته می شود 250000دلار خواهد شد. در واقع,تفاوت ارزش ایجاد شده بین 5 دلار و 250000 دلار است.شما با خودتان چه می کنید؟
ﻭﺳﻌﺖ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑه ﺎﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎ، ﺗﻔﮑﺮﺍﺕ ﻭ ﺭﻓﺘﺎر ﺍﻭﺳﺖ .ﻫﺮ ﭼﻪ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ،ﻣﺤﺒﺖ، ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ، ﺧﺮﺩ ﻭ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﺭﻭﺷﻦ ﺗﺮﯼ.ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﻣﻤﻠﻮ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺩﺕ، ﮐﯿﻨﻪ، ﻧﻔﺮﺕ، ﺧﺸﻢ ﻭ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺗﺮﯼ.ﻫﯿﭻ ﻧﻘﺎﺏ ﻭ ﭘﻮﺷﺸﯽ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ یارای ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﻧﯿﺎﯾﻤﺎﻥ را ندارد!اگر طالب نور در زندگی مان هستیم باید از جنس نور شویمچون بر أساس قانون جذب ما هر آنچه در درون و أفكار و نیات مان داریم را به خود جذب می كنیم.
گاهی اوقات خودت را مثل یک کتاب ورق  بزن...انتهای بعضی فکرهایت نقطه بگذار که بدانی باید همانجا تمامشان کنی...بین بعضی حرفهایت "کاما" بگذارکه بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی....پس از بعضی رفتارهایت هم "علامت تعجب" بگذار تا فرصت ویرایش هست.خودت را هرشب ورق بزن، بعضی عقایدت راحذف کن، اما بعضی ها را پررنگ تر.
مردی بار سنگینی از نمک بر پشت الاغش گذاشته بود و به شهر میبرد تا آنها را بفروشد.در مسیر به رودخانه ای رسیدند.. هنگام رد شدن از رودخانه پای الاغ سر خورد ودرون آب افتاد..الاغ وقتی بیرون آمد بار نمک در آب حل شده بود و بارش سبکتر شده بود.
یکبار بانویی از من پرسید :چه موانعی بر سر راه شادمانی و نشاط وجود دارد؟پاسخ دادم ، تنها مانع موجود        اعتقاد به وجود مانع است...وین دایر
چه حقیر انکس که بخود مغرورهچرا که نمی داند بعد از بازی شاه و سرباز در یک جعبه میروند
اگر بر این باوری که سنگ برایت معجزه میکند، معجزه رخ خواهد داد!اگر بر این باوری که آسمان برایت معجزه میکند، معجزه رخ خواهد داد!اما آگاه باشنه سنگ از خود قدرت دارد، نه آسمان!آنچه که نیرو دارد، باور توست! ایمان و یقین راسخ توست!اگر سنگ قدرتی داشت، فکری به حال خود میکرد!بیرون ز تو نیست، آنچه در عالم هستاز خود بطلب هر آنچه خواهی، که توییمعجزه زندگی خودت باش..
ﺩﻭ ﺧﻂ ﻣﻮﺍﺯﯼ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺮﺳﻦ ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻧﻬﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺸﮑﻨﺪ.ﮔﻔﺘﻢ:ﻣﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻢ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺮﺳﯿﺪﻡ.ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺗﻠﺨﯽ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﻄﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ
زیادی خوب بودن ، خوب نیستزیادی که خوب باشی دیده نمیشوی....میشوی مثل شیشه ای تمیز !!کسی شیشه ی تمیز را نمیبیندهمه به جای شیشه ، منظره ی بیرون را میبینند !!ولی وقتی شیشه کمی بخار بگیرد
برای میلیون‌ها سال بشر مانند حیوانات زندگی می‌کرد.سپس چیزی اتفاق افتاد که قدرت تصورمان را فرو افکند.ما یادگرفتیم حرف بزنیم و یاد گرفتیم گوش کنیم. گفتگو تبادل‌ اندیشه‌ها را ممکن کرده است و سبب شده است بشر با همکاری یکدیگر غیرممکن‌ها را بسازد.بزرگترین دستاورد‌های بشریت با حرف زدن انجام شده است٬ و بزرگترین ناکامی‌هایش بدلیل حرف نزدن بوده است .
بهش گفت مادر یه بیماری داری،باید بخاطر همین ببریمت آسایشگاه سالمندان...مادر گفت:چه بیماریی؟گفت :الزایمر...گفت:چی هست...گفت:"یعنی همه چیو فراموش میکنی..."گفت انگار خودتم همین بیماریو داری...گفت: چطور؟گفت:انگار یادت رفته با چه زحمتی بزرگت کردم،چقدر سختی کشیدم تا بزرگ بشی،قامت خم کردم تا قد راست کنی..پسر رفت توی فکر......برگشت به مادرش گفت: مادر منو ببخش...گفت:برای چی؟گفت:به خاطر کاری که میخواستم بکنم...مادر گفت:"من که چیزی یادم نمیاد
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺍﻭﻝ ﺍﺗﺮﯾﺶ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻓﻘﺮ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﺮﺩﺩﻭﻟﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﭘﻮﻝ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖﺍﺗﺮﯾﺶ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻬﺮ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭼﺮﺥ ﻫﺎﯼ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺩﺭﺍﺗﺮﯾﺶ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﮕﺮﺩﺵ ﺩﺭآﯾﺪﺍﺗﺮﯾﺶ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﺳﺎﻟﻦ ﺍﭘﺮﺍ ﻭ ﮐﻨﺴﺮﺕ ﺳﺎﺧﺖ !!ﺳﺎﻟﻦ ﻫﺎﯼ ﺗﺌﺎﺗﺮﺳﺎﺧﺖ ﻭﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻫﺎﺭﺍ ﺗﺮﻣﯿﻢ ﮐﺮﺩ !!ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﺮﺍﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻧﺴﺎﺧﺘﯿﺪ..؟!ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ...!!
حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است... هر قلبی دردی دارد٬ فقط نحوه ابراز آن فرق دارد... نه سفیدی بیانگر زیبایی ست.... ونه سیاهی نشانه زشتی.... انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش.....  داشته هایت را شاکر باش..... انسان بزرگ نمیشود جز به وسیله ی  فکرش شریف نمیشود جز به واسطه ی رفتارش و قابل احترام نمیگردد جز به سبب اعمال نیکش...
تصویر زندگیمون، همون چیزیه که با قلم افکارمون ترسیم میکنیم.اگر نقصی توی تصویر زندگیمون میبینیم،بهتره با پاکنی از جنس انرژی و اندیشه مثبتاون رو پاک کنیم و مجددا با قلم افکارمونشروع به طراحی و رفع اون نقص کنیمیادمون باشهکه بزرگترین مسائل رو آدمهاخودشون با طرز فکر و دیدشون نسبت به دنیای اطراف میسازن.پس بهتره عدسی و لنز دوربین فکرمون روبا دستمالی از جنس محبت و عاطفه و عشق و بخشش، پاک کنیم تا عکس زندگیمون شفافتر و زیباتر بیفته...
خندیدن یک نیایش است. اگر بتوانی بخندی، آموخته ای که چگونه نیایش کنی. جدی نباش. عبوس هرگز نمیتواند متفکر باشد. کسی که میتواند بخندد،
ﺭﻭﺯﻱ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐﺴﻲ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮ BBC ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻣﻲﺭﻓﺘﻢ . ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻗﺎ ﻟﻄﻔﺎً ﻧﻴﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ.ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺁﻗﺎ ! ﻣﻦ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺮﻳﻌﺎً ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭﻡ ﺗﺎ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﻲﭼﺮﭼﻴﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﺩﻳﻮ ﮔﻮﺵ ﺩﻫﻢ !ﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪﻱ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻭ ﺫﻭﻕ ﺯﺩﻩﺷﺪﻡ ﻭ ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺩﻩﭘﻮﻧﺪﻱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻡ . ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﮔﻔﺖ : ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎﻱ ﭼﺮﭼﻴﻞ ! ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ،ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﻫﻢ ﺍﻳﻦﺟﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﻲﻣﺎﻧﻢ!!!پول حتی علایق و احساسات انسانها را عوض می كند !
پرنده هایی که روی شاخه نشستند، هرگز ترس از شکستن شاخه ندارند، زیرا اعتماد آنها به شاخه ها نیست، بلکه به بالهایشان است.همیشه به خودت اعتماد داشته باش، خودت را باور کن!همیشه خودت را نقد بدان، تا دیگران تو را به نسیه نفروشند.سعی کن استاد تغییر باشی، نه قربانی تقدیر.و هرگز، به خاطر مردم تغییر نکن! این جماعت هر روز تو را جور دیگری می خواهند.مردم شهری که همه در آن می لنگند، به کسی که راست راه می رود می خندند.
ﺑﻮﻣﯿﺎﻥ ﺍﻓﺮﯾﻘﺎ،ﺭﻭﯼ ﺗﻨﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺣﻔﺮﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﻔﺮﻩ ﻫﺎ ﮔﺮﺩﻭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ.ﻣﯿﻤﻮﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﺮﺩﻭ،ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﯾﻦ ﺣﻔﺮﻩ ﻫﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺮﺩﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺸﺖ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ، ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ .ﻣﯿﻤﻮﻥ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺟﯿﻎ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯽ ﭘﺮﺩ،ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﺵ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺍﻡ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﻮﺩ.ﻭ ﻧﻬﺎﯾﺘﺎً ﺷﮑﺎﺭ ﺷﮑﺎﺭﭼﯿﺎﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !!ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻏﻠﻂ ﻣﺎ،ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺍﮔﺮ ﺁن ها ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﻢ، ﺁﺯﺍﺩ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ …بنابراین نه مشتمان ،، که ذهنمان،،  را باز کنیم تا آزاد شویم.
لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ !از گرما می نالیم. از سرما فرار می کنیم. در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم. تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصیر غروب جمعه است و بس!ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ:ﻣﺪﺭﺳﻪ.. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ .. ﮐﺎﺭ..ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ!ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ...دکتر حسابی
به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،غصه هم میگذرد،آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..لحظه ها عریانند.به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!زندگی ذره كاهیست،كه كوهش كردیم،زندگی نام نکویی ست،كه خارش كردیم،زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،زندگی نیست بجزدیدن یارزندگی نیست بجزعشق،بجزحرف محبت به كسی،ورنه هرخاروخسی،زندگی كرده بسی،زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاكوچه وپس كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد.ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ...
بیل گیتس:If you born poor, it's not your mistake. But if you die poor it's your mistake.اگر فقیر به دنیا آمده‌اید، این اشتباه شما نیست اما اگر فقیر بمیرید، این اشتباه شما است. سوآمی ویوکاناندنIn a day, when you don't come across any problems, you can be sure that you are traveling in a wrong path.در یک روز، اگر شما با هیچ مشکلی مواجه نمی‌شوید، می توانید مطمئن باشید که در مسیر اشتباه حرکت می‌کنید. 
" عقیده‌ "می‌تواند عقیده‌ی من باشد، اما "حقیقت" نمی‌تواند حقیقت من باشد! "حقیقت"متعلق به هیچ کس نیستبرای همین است که همیشه بر سر عقیده می‌جنگند نه بر سر حقیقت!
ﯾــﮏ ﻋـــُﻤــﺮ ﺑــﺎﯾـــﺪ ﺑــﮕـــﺬﺭﺩ ! ﺗﺎ ﺑﻔـﻬﻤـﯿﻢ ﺑﯿﺸـﺘﺮ ﻏــﺼﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧــﻮﺭﺩﯾﻢ ، ﻧﻪ ﺧـــــــــﻮﺭﺩﻧﯽ ﺑﻮﺩ ،  ﻧﻪ ﭘﻮﺷـــﯿﺪﻧﯽ ، فقــط دوریــــختنی بود ! ﻭ ﭼـﻘـــﺪﺭ ﺩﯾـــﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿـــﻢ ﮐﻪ : ﺯﻧــﺪﮔـﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯﻫــﺎﯾﯿﺴﺖ ﮐﻪ ; ﻣﻨﺘــﻈـﺮ ﮔــﺬﺷﺘﻨـﺶ ﻫﺴﺘﯿـــﻢ  ...!
در 30 سالگی کارش را از دست داد؛در32 سالگی در یک دادگاه حقوق شکست خورد؛در 34 سالگی مجددا ورشکست شد؛در 35 سالگی، عشق دوران کودکیش را از دست داد،در 36 سالگی دچار اختلال اعصاب شد؛ در 38 سالگی در انتخابات شکست خورد؛ در 48،46،44 سالگی باز در انتخابات کنگره شکست خورد؛به 55سالگی که رسید باز نتوانست سناتور ایالت شود؛در 58سالگی مجددا سناتور نشد؛در 60 سالگی به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا برگزیده شد؛ او نظام برده داری را در آمریکا از بین برد.نام او " آبراهام لینکلن " بود.او هیچ گاه جا نزد، هرگز تسلیم نشد. بازندگان آنهایی هستند که جا می زنند !
دو چیز انسان را نابود میکند:1-مشغول بودن به گذشته2-مشغول شدن به دیگرانهر کس در گذشته بماند آینده را از دست میدهد و هر کس نگهبان رفتار دیگران باشد نصفی از آسایش و راحتی خود را از دست میدهدبهترین انتقام درزندگی این است:که به راه خودادامه دهیدو اتفاقات بدرا فراموش کنیدبه هیچکس اجازه ندهید ازتماشای رنج شمالذت ببردشادبودن را سرمشق زندگی خودقراردهید. ومسیرزندگیتان رابه زیبایی ترسیم کنید.....