پرت و پلاهای واقعی !!!!!!!!!!!؟

مطالب ترکیبی از داستان و وقایع احساسی ، فرهنگی ، تاریخی با مضمون حال و روز

پرت و پلاهای واقعی !!!!!!!!!!!؟

مطالب ترکیبی از داستان و وقایع احساسی ، فرهنگی ، تاریخی با مضمون حال و روز

کلی موضوع متنوع از هر سمت و سویی ...این روزها بهانه نوشتن زیاد است و حس آن زیاد تر. ازکسانی که از من متنفرند سپاس،دنبال یک عکس می گردم که شبیه تو باشد مردها
را با سبیل هایشان ،چند تا دست باید بشن قطع تا این چرخ بچرخه واسه...، اصلا بهشان اعتقاد نداری و فقط ادایشان را جلوی یکدیگر ...

آخرین نظرات
تو همون نگاه اول عاشقش شدم... سه سال ازش بزرگتر بودم...قبول کردم و کلی بازی کردیم!اخرش گفت: تو بهترین داداش دنیایی...سالها گذشت هر روز خودم تا مدرسه می بردمش... هر روز به عشق دیدنش بیدار میشدم... اما اون همیشه میگفت:تو بهترین داداش دنیایی... داغون شدم که عشقم منو داداش صدا میزنه... گذشت و گذشت...تا اینکه عروسی کرد و ماشین خودم شد ماشین عروسش... منم رانندش بودم...هی گریه میکردم و اشکامو پاک میکردم... سالها گذشت که تصادف کرد و واسه همیشه رفت...خودم زیر تابوتشو گرفتم... اگه بود بازم می گفت:تو بهترین داداش دنیایی... رفت...واسه همیشه رفت و حتی یکبار هم نتونستم بگم اخه دیوونه... من عاشقتم...من میمیرم واست...چشمهات همه دنیامه... یه شب شوهرش رفت دفترچه خاطراتشو اورد... دیدم چشاش پر اشک بود...دفترو داد و رفت... وقتی خوندمش مردم...نابود شدم...نابود...نوشته بود داداشی... دوست داشتم...عاشقت بودم...اما میترسیدم بهت بگم!میترسم داداشی.. .امید وارم زود تر از تو بمیرم که اینو بخونی...داداشی ببخش که عاشقت شدم...داداشی تمام ارزوهام تو بودی...داااااااادااااااااشی....

نظرات  (۱)

سلام
آقا بهرام این داستان واقعیه؟؟
جدا اگه من جاش بودم دق میکردم.
پاسخ:
سلام باید واقعیت باشه چون خیلی ها رو میبینم که میگن داداشی یا ابجی ولی قلبا عاشق هم هستند که با داداشی گفتن و ابجی گفتن دست خودشون رو میبندن!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">